معنی تازهرو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مترادف و متضاد زبان فارسی
باطراوت، بشاش، تازهرخ، خوشرو، شادمان، گشادهرو، هیراد، خندان، خوشحال،
(متضاد) گرفته، مغموم، بدعنق بشاشت، طراوت، خوشرویی، حسن خلق، گشادهرویی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.