معنی تارمی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تارمی. [رَ / رُ] (اِ) محجر و دیوارمانندی از چوب یا آهن که جلو باغ یا ایوان و غیره سازند که اکنون در تکلم تارمی گفته میشود. (فرهنگ نظام: تارم). رجوع به تارم شود.

فرهنگ معین

(رَ) (اِمر.) نرده ای از چوب یا آهن که جلو باغ یا ایوان سازند.

فرهنگ عمید

طارمی

حل جدول

نرده چوبی

نرده

گویش مازندرانی

نرده، ابر، طبقه ی دوم، فضای بالایی خانه، اتاق مشرف به...

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفتاسم) محجر و دیوار مانندی از چوب یا آهن که جلو باغ یاایوان غیره سازند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر