معنی تادیب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
ادب کردن، تربیت کردن،
[مجاز] تنبیه کردن،
تنبیه، جزا، عذاب، عقوبت، کیفر، گوشمالی، مواخذه، مجازات، ادب، اصلاح، تربیت، فرهیختن، تربیت کردن، ادب کردن، ادب آموختن
ادب آموختن کسی را از پارسی ادب آموختن فرهیختن، گوشمالیدن گوشمال
تَأْدِیب، اَدب کردن، تربیت نمودن، برای کار بدِ انجام شده بازخواست و تنبیه کردن،