معنی تاثر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ عمید

اثر پذیرفتن، قبول اثر کردن،
اندوهگین شدن،

مترادف و متضاد زبان فارسی

اندوه، اندوهگینی، انفعال، حزن، دلتنگی، رقت، غم، اثرپذیری،
(متضاد) شعف

فرهنگ فارسی هوشیار

اندوهگین شدن ‎ اندوهگنی سنه افسردگی، نشان پذیری، پس چیزی رفتن ‎ (مصدر) اندوهگین شدن، بر اثر رفتن پس چیزی رفتن، نشان پذیرفتن قبول اثر کردن، (اسم) اندوهگینی. -5 (اسم) اندوه. جمع: تاثرات.

فرهنگ فارسی آزاد

تَأَثُّر، قبول اثر کردن، تحت اثر قرار گرفتن، براثر رفتن، اندوهگین و محزون شدن،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر