معنی تابع مهمل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تابع مهمل. [ب ِ ع ِ م ُ م َ] (اِ مرکب) لفظ مهملی است که بعد از یک لفظ موضوع می آید و اغلب حروف آن با حروف متبوعش یکی است مثل چراغ مراغ، کتاب متاب. در زبان فارسی هر کلمه ای که دراولش میم نیست در مهملش حرف اول کلمه را انداخته جای آن میم می گذارند مثل اسب مسب، خواب ماب، و اگر در اول کلمه میم است بجای حرف اول مهمل پ می گذارند. مثل: مرد پرد، مرغ پرغ. (فرهنگ نظام). هر گاه دو لفظ درپی یکدیگر بر یک روی آید و لفظ ثانی برای تأکید لفظ اول بکار رفته باشد لفظ دوم را تابع لفظ اول گویندو چنین عمل را اِتباع نامند حال اگر لفظ دوم بی معنی و مهمل باشد آنرا تابع مهمل گویند اما قول مؤلف فرهنگ نظام در اینکه هر کلمه ای که در اولش میم نیست مهملش باید مسبوق بمیم باشد کلّیت ندارد:
ما آزموده ایم درین شهر بخت خویش
باید برون کشید ازین ورطه رخت خویش
گر موج خیز حادثه سر بر فلک زند
عارف به آب تر نکند رخت و پخت خویش.
حافظ.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر