معنی تابستان نشین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تابستان نشین. [ب َ / ب ِ ن ِ] (اِخ) دهی جزء دهستان املش بخش رودسر شهرستان لاهیجان در 15 هزارگزی جنوب رودسر 5 هزارگزی جنوب املش، جلگه معتدل ومرطوب با 240 تن سکنه. آب از چشمه محصول لبنیات، پشم، پوست. شغل گله داری، صنایع دستی زنان شالبافی است راه آن مالرو. تابستان جهت تعلیف گاو و گوسفند به ییلاق سمام می روند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر