بی پایان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بی پایان. (ص مرکب) آنکه نهایت ندارد. (آنندراج). بی انتها و بی کران و لایتناهی ̍ و بی آخر. (ناظم الاطباء):
الحق راه آن را دراز و بی پایان یافتم. (کلیله و دمنه).
فرهنگ عمید
آنچه پایان نداشته باشد، بیکران، بیانتها،
[مجاز] بسیار،
حل جدول
لایتناهی
لایتناهی
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیانتها، لایتناهی، نامتناهی، بیکران، بینهایت، بیمنتها، نامحدود،
(متضاد) متناهی، محدود
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) بی انتها بی آخر لایتناهی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.