بی قواره در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بی قواره. [ق َ رَ / رِ] (ص مرکب) (از: بی + قواره) بی اندام. بداندام. (یادداشت مؤلف). || ناقواره. پارچه و قماش که از قدر حاجت بیشتر یا کمتر است. پارچه که یا ناقص و یا زائد از جامه ٔ مقصود باشد. (یادداشت مؤلف).
- بی قواره بریدن،نه باندازه برش دادن.
حل جدول
نکره
قناس
قناس
مترادف و متضاد زبان فارسی
بدریخت، بدمنظر، زشت، ناجور، نامتناسب،
(متضاد) خوشقواره
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.