بی خانمان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ عمید
آنکه خانه و زندگانی و زن و فرزند ندارد،
آواره، دربهدر،
حل جدول
راه نشین
راه نشین
راهنشین
مترادف و متضاد زبان فارسی
آسمانجل، آواره، بیسامان، خاکسترنشین، خانهبهدوش، دربدر،
(متضاد) سروساماندار
فرهنگ فارسی هوشیار
آواره از زندگی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.