معنی بی وقر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بی وقر. [وَ] (ص مرکب) (از: بی + وقر) بی اعتبار و بی تمکین. (آنندراج). بی اعتبار. (ناظم الاطباء). || سبک. جلف. (ناظم الاطباء). بی وقار. و رجوع به وقر شود.
گویش مازندرانی
بی ارزش و فاقد متانت لازم در شخصیت
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.