معنی بی والی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بی والی. (ص مرکب) (از: بی + والی) بی حاکم و استاندار. || بدون حامی. بدون مربی. (ناظم الاطباء). رجوع به والی شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.