معنی بی مگر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بی مگر. [م َ گ َ] (ص مرکب، ق مرکب) (از: بی + مگر) بی تردید. بی دودلی. بیشک. بطور قطع. بیقین:
گفتم مقام عاقله نفس است بی گمان
گفتا مقام نفس حیاتست بی مگر.
ناصرخسرو.
رجوع به مگر شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر