معنی بی مو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بی مو. (ص مرکب) (از: بی + مو) آنکه موی ندارد. || أمرد. (یادداشت مؤلف). و رجوع به بی موی شود.

حل جدول

کچل

تاس

گویش مازندرانی

پیشنهادات کاربران

تاس

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر