معنی بی صرفه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بی صرفه. [ص َف َ / ف ِ] (ص مرکب) (از: بی + صرفه) بی فایده. (ناظم الاطباء). بی سود. بی نفع. (آنندراج): این جنس بی صرفه است، بی سود است. و رجوع به صرفه شود. || بیهوده. || یاوه. بی معنی. (ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

بی‌نفع، بی‌فایده، بیهوده،

فرهنگ فارسی هوشیار

بی سود (صفت) بیفایده بیهوده بی نفع، یاوه بی معنی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر