معنی بی شکوه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بی شکوه. [ش َ / ش ِ وَ / وِ] (ص مرکب) (از: بی + شکوه، مصدر ساختگی از شکایت یا شکوای عربی) مقابل گله مند. آنکه گله نکند. (آنندراج). رجوع به شکْوه شود.
بی شکوه. [ش ُ] (ص مرکب) (از: بی + شکوه) مقابل شکوهمند. که شکوه و جلال ندارد. رجوع به شکوه شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.