معنی بی سرمگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بی سرمگی. [س ُ م َ / م ِ] (حامص مرکب) حالت و چگونگی بی سرمه. نداشتن سرمه. اهمال در نکشیدن سرمه به چشم. (ناظم الاطباء). رجوع به سرمه شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر