معنی بی زنی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بی زنی. [زَ] (حامص مرکب) حالت و کیفیت بی زن.زن نداشتن. همسر نداشتن. عزب بودن. مجردی. عزوبت.
فرهنگ فارسی هوشیار
زن نداشتن همسر نداشتن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.