معنی بی رغبتی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بی رغبتی. [رَ ب َ] (حامص مرکب) بی میلی. عدم تمایل. بی اشتهائی:
به بی رغبتی شهوت انگیختن
برغبت بود خون خود ریختن.
سعدی.

حل جدول

بی میلی

دلسردی، بی میلی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر