معنی بی خطری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بی خطری. [خ َ طَ] (حامص مرکب) بی بیمی. بدون مخاطره. || بی ارزشی. بی ارجی. بی قدری:
ترا فضیلت بر خویشتن توانم داد
ولیک فضلت نامردمی است و بی خطری.
آغاجی.
رجوع به معانی خطر شود. || بی مشقتی. بی رنجی.بی زحمتی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.