معنی بی جامگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بی جامگی. [م َ / م ِ] (ص مرکب) بدون مواجب. بی جیره:
هزارت مشرف بی جامگی هست
بصد افغان کشیده سوی تودست.
نظامی.

فرهنگ فارسی هوشیار

بدون مواجب، بی جیره

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر