معنی بیمحابا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیباک، بیپروا، بیملاحظه،
(متضاد) ملاحظهکار، بیادب، گستاخ،
(متضاد) آدابدان، بیباکانه، گستاخانه،
(متضاد) محتاطانه
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) بی ادب بی تکلف، بیباک، ناپرهیزگار، بیدریغ.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.