معنی بی‌شک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بیشک. [ش َ] (اِخ) قصبه ای از کوره ٔ رخ از نواحی نیسابور. (از معجم البلدان). و رجوع به مرآت البلدان ج 1 ص 326 و تاریخ بیهق ص 126 شود. در خاور ولایت ترشیز ولایت زواره واقع است و این ولایت و یا قسمتی از آن معروف به «رخ » و کرسی آن موسوم به «بیشک » یا شهرزاده بوده است. (از ترجمه ٔ سرزمینهای خلافت شرقی ص 381).

مترادف و متضاد زبان فارسی

بدون‌تردید، بی‌تردید، بی‌شبهه، بی‌گمان، حتمی، قطعاً، مسلم

گویش مازندرانی

نانی با آرد برنج که به صورت حلقوی است

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر