معنی بیثبات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مترادف و متضاد زبان فارسی
سست، نااستوار، ضعیف، لرزان، ناپایدار، نامحکم، بیدوام، بیقرار، متلون، مردد، هردمخیالی، هوایی، بیدوام، پادرهوا، متغیر، ناپایدار،
(متضاد) استوار، باقی، نامتعادل، بیتعادل، ناآرام، بحرانزده، بحرانی،
(متضاد) آرام، باثبات
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.