معنی بیهوده گو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بیهوده گو. [دَ / دِ] (نف مرکب) بیهوده گوی. کسی که سخنش معنی ندارد. (ناظم الاطباء). لغوگوی. نافرجام گوی. یافه گوی. یاوه درای. و رجوع به بیهوده گوی و بیهده گو شود.

فرهنگ عمید

کسی که سخنان بی‌معنی و بی‌فایده بگوید، یاوه‌گو،

حل جدول

هرزه ‌دار

پیشنهادات کاربران

هذیان سرا

هرزه درا

هرزه لا

هرزه لاف

گزافه گو

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر