معنی بیهده گویی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بیهده گویی. [هَُ دَ / دِ] (حامص مرکب) بیهوده گویی. عمل بیهوده گوی. یاوه گویی. هزل:
جز مدح شاه بیهده گوئیست شاعری
هشتاد سال بس که بدی بیهده سرای.
سوزنی.
رجوع به بیهوده گوی شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر