معنی بیغوش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بیغوش. [ب َ / ب ِ] (ترکی، اِ) بوم. جغد. (یادداشت مؤلف). بایغوش. بایقوش. کوف. بوف. فاطمه خانم (در تداول عامه).
- مثل بیغوش، تنها.منزوی. (یادداشت بخط مؤلف).

فرهنگ معین

(بِ) (اِ.) بایغوش.

فرهنگ عمید

بایقوش

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) جغد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر