معنی بیرام خواجه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بیرام خواجه. [ب َ خا ج َ] (اِخ) امیر ترکمان از طایفه ٔ بهارلو قراقوینلو. متوفی به سال 782 هَ. ق. وی بخدمت سلطان اویس جلایر پیوست و بعد از وفات او موصل و سنجار و ارجیس را تسخیر نمود. بعد از وی پسرش قرامحمد تورمش بجای او نشست. (از دایره المعارف فارسی). و رجوع به فهرست اعلام و رجال حبیب السیر وتاریخ رشیدی ص 203 و 194 و قاموس الاعلام ترکی 1429 و تاریخ مغول ص 260، 457 و مرآت البلدان ج 1 ص 400 شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر