معنی بیت القصیده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بیت القصیده. [ب َ تُل ْ ق َ دَ] (ع اِ مرکب) شاه بیت. بیت القصیده آنست که نخست شاعر را معنی در خاطر آید و آنرا نظم کند و بناء قصیده بر آن نهد و ممکن باشد که در قصیده بهتر از آن بیت بسیار افتد و عامه شعراء بیت القصیده آنرا خوانند که بهترین ابیات قصیده بوده. (المعجم فی معاییر اشعار العجم). بیت الغزل و بیت القصیده، بیتی که از جمیع ابیات هر دو قسم، لفظاً ومعناً دل پسند و مطبوع باشد. (آنندراج):
بر دو لعل آن دو عنبرین مصرع
هست بیت القصیده ای خط تو.
علی نقی کمره ای (از آنندراج).
رجوع به بیت الغزل شود.

فرهنگ عمید

بهترین شعر قصیده، شاه‌بیت قصیده،
بیتی که غرض شاعر در آن گنجانیده شده،

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) بیتی که از دیگران ابیات قصیده لفظا و معنا بهتر باشد شاه بیت قصیده: ((بر دو لعل آن دو عنبرین مصرع هست بیت القصیده خط تو. )) (علی نقی کمره یی)، آنست که نخست شاعر را معنیی در خاطر آید و آنرا نظم کند وبنا ء قصیده بر آن نهد و ممکن باشد که در قصیده بهتر از آن بیت بسیار افتد. و عامه شعرا بیت ‎- القصیده آنرا خوانند مه بهترین ابیات قصیده بود و لامشاحهه فی الالقاب الاآنکه قول اول درست تر است چنانکه شرف (الدین) شفروه گفته است: ای چو دریا سخی چو شیر شجاع چون قضا چیره و چو چرخ مطاع. تا آنجا که گفت: گر نکردم و داع معذورم نیست برمکیان طواف و داع. چون خواسته است که عذر تخلف از وداع مخدوم بدین عبارت خواهد که: نیست برمکیان طواف وداع. )) بنا ء شعر برعین نهاد پس بیت القصیده این شعر این بیت است. ))

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر