معنی بوشنگ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بوشنگ. [ش َ] (اِخ) قصبه ٔ نزدیک هرات. (ناظم الاطباء). بوشنج. (حاشیه ٔ برهان چ معین). و رجوع به بوشنج و بوشنگ و پوشنگ شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.