معنی بوسه چین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بوسه چین. [س َ / س ِ] (نف مرکب) برگزیننده ٔ بوسه. (ناظم الاطباء). برگزیننده ٔ بوسه. بوسه گیر. (فرهنگ فارسی معین):
دلهای خون آلود بین بر خاک راهت بوسه چین
من خاک آن را هم همین بوسی تمنا داشته.
خاقانی.
از هم عنانیش نفس برق سوخته است
پایی که بوسه چین ز رکابش شوم کجاست.
صائب (از آنندراج).
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) برگزیننده بوسه بوسه گیر.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.