معنی بوستان پیرا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بوستان پیرا. (نف مرکب) بوستان پیرای. باغبان. (آنندراج). بستان پیرا. بوستان بان. (فرهنگ فارسی معین):
اگر از دورباش بوستان پیرا نیندیشد
سر از یک طوق با قمری کند سرو روان بیرون.
صائب.
بسعی بوستان پیرا چه حاجت باغ مینو را.
یغما (از ضیاءاللغه).
رجوع به بستان پیرا و بستان پیرای شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر