معنی بود و نابود در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بود و نابود. [دُ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) وجود و عدم. || دارایی و تنگدستی و غنا و فقر. || هر چیز موجود و حاضر. || هر چیز آینده. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) وجود و عدم، دارایی و تنگدستی غنا و فقیر، هر چیز موجود و حاضر، هر چیز آینده.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر