معنی بهتان نهادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بهتان نهادن. [ب ُ ن ِ / ن َدَ] (مص مرکب) افترا بستن. دروغ بستن:
واﷲ که چو گرگ یوسفم واﷲ
بر خیره همی نهند بهتانم.
مسعودسعد.
این چنین بهتان منه بر اهل حق
کاین خیال تست برگردان ورق.
مولوی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر