معنی بنزین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بنزین. [ب ِ] (اِ) (مأخوذ از روسی) بنزین معمولی (اسانس نفت) که از تقطیر سبک نفت معدنی بدست می آید، و آن ماده ٔ مولد نیرو در اتومبیلها است. اغلب برای آنکه نقطه ٔ اشتعال بتأخیر افتد، در آن مقداری 4Pb (C2H5) که پلمپ تترااتیل نام دارد افزوده اند و بسیار سمی است وباید در استعمال آن دقت کرد. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

(بِ) [فر.] (اِ.) از فرآورده های نفتی که از تقطیر نفت خام به دست می آید و جهت سوخت وسایل نقلیه استفاده می شود.

فرهنگ عمید

مایعی بی‌رنگ، فرّار، قابل اشتعال، و دارای بوی مخصوص که از تقطیر نفت به‌دست می‌آید و برای سوخت موتورها، ماشین‌ها، و کارهای دیگر استعمال می‌شود،

مترادف و متضاد زبان فارسی

تقطیرشده نفت، سوخت،
(متضاد) گازوئیل

فرهنگ فارسی هوشیار

مایعی است که از تقطیر نفت بدست میاید و دارای بوی مخصوص نیز میباشد و جهت سوخت موتورها و ماشینها و کارهای دیگر استعمال می شود

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر