معنی بندیخانه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بندیخانه. [ب َ ن َ / ن ِ] (اِ مرکب) زندان که ترجمه ٔ سجن است. (آنندراج). زندان. بندخانه. (فرهنگ فارسی معین):
ز بندیخانه ٔ چشمم که جسته
که زنجیرش سراپا رنگ بسته.
محمدقلی سلیم (از آنندراج).

مترادف و متضاد زبان فارسی

دوستاق‌خانه، زندان، سیاهچال، محبس

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) زندان بند خانه.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر