معنی بلایا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بلایا. [ب َ] (ع اِ) ج ِ بَلیَّه. (دهار) (ناظم الاطباء). بلاها. بلواها: باب ماجری فی باب الخطبه و ظهر من الفساد و البلایالأجلها. (تاریخ بیهقی ص 685). و رجوع به بلیه شود.

فرهنگ عمید

بلیه

مترادف و متضاد زبان فارسی

مصایب، بلاها، مصیبت‌ها، رنج‌ها، گرفتاری‌ها

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: بلیه) جسک ها سختی ها آسیب ها (اسم) جمع بلیه

فرهنگ فارسی آزاد

بَلایا، مٌصیبت‌ها، رنجها و سختی‌ها، امتحانات (مٌفرد: بَلِیَّه و بَلوی)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر