معنی بلأز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بلأز. [ب َ ءَ] (ع ص، اِ) بُلأز. مرد کوتاه. (منتهی الارب). قصیر. (ذیل اقرب الموارد از قاموس). || کودک سطبر سخت. (منتهی الارب) (از ذیل اقرب الموارد از قاموس). || شیطان. (منتهی الارب) (ذیل اقرب الموارد از قاموس). ابلیس. عزازیل. شیخ نجدی. ابومره. ابولبینی. ابوخلاف. خناس. ابوالعیزار. دیو.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.