معنی بقالی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بقالی. [ب َق ْ قا] (حامص) عمل و شغل و حرفه ٔ بقال. خواربارفروشی. || (اِ) دکان بقالی. محل کسب بقال.

بقالی. [ب َ] (اِخ) بقلی. لقب محمدبن ابی القاسم خوارزمی. (منتهی الارب). ابوالفضل زین الدین محمدبن قاسم از مشاهیر علمای عامه بود و در خوارزم نشو و نما یافته و در سال 562 هَ. ق. درگذشت. تألیفات بسیاری بدو منسوبست و از آنجمله است: کتاب صلوه البقلی و کتاب فضایل العرب. (از ریحانه الادب). و رجوع به زین المشایخ و قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

خواربارفروشی، سقطفروشی، مغازه، دکان

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ عمل و شغل بقال خوار و بار فروشی، دکان بقال.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر