معنی بطلمیوس اول در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بطلمیوس اول. [ب َ ل َ س ِ اَوْوَ] (اِخ) سوتر. لاگس. لاگوش، لاغوس ملقب به مخلص. نام پادشاهی. (برهان) (آنندراج). از 323 تا 285ق.م. در مصر سلطنت کرد و پس از مرگ اسکندر بر تخت پادشاهی این مملکت عروج کرد و بانی سلطنت طایفه ٔ بطلمیوس گردید. (ناظم الاطباء). بطلمیوس سوتر، یعنی مخلص که از سنه 323 تا 285 ق.م. سلطنت مینمود و او پسر حرام زاده بود که برای فیلپس تولد یافت و اولین سلسله ٔ ملوک بطالسه است که در عساکر اسکندر خدمت نموده مصر را در سال 323 ق.م. مفتوح ساخت و در سال 321 ق.م. بر پردکس و در سال 310 ق.م. بر آنتی جونس غالب آمد و در سال 320 ق.م. بفلسطین رفت و اورشلیم را در روز سبت محاصره نموده مفتوح ساخت و قدری از یهود را اسیر کرده با خود بمصر برد لکن با ایشان نیک رفتاری نموده آنها را سبب آبادی مملکتش گردانید و گمان میرود که همان پادشاه جنوب باشد که در دانیال 11:5 مذکور است. (قاموس کتاب مقدس). بطلمیوس بن ارغوش و اولین مرد بود که بر یونان و مصر و بهری از مغرب 17 سال بطلمیوسی کرد. (ازمجمل التواریخ و القصص چ 1318 هَ. ش. کلاله خاور ص 125، 126). پسر لاگوس، یکی از چهارتن دوستان اسکندر و قرابتی نزدیک با وی داشت و بعضی میگفتند که او پسر نامشروع فیلیپ دوم پسر اسکندر و از مادری است که زن غیرعقدی پادشاه مزبور بوده. بطلمیوس ظاهری ساده داشت، شجاعتش در جنگها با مهارتش در امور ایام صلح مقابله میکرد. پس از فوت اسکندر و روی کار آمدن پردیکاس نایب السلطنه و تقسیم اولی و ثانوی ممالک اسکندر بین سرداران، مصر به او رسید واو توانست این مملکت را حفظ کرده در آن سلطنت کند. سلسله ٔ او و اعقابش را در تاریخ لاژید نامیده اند که در اصل لاگید است (زیرا بطلمیوس اول صاحب مصر پسر لاگس بود و گاف یونانی در زبان فرانسوی به «ژ» تبدیل مییابد). اسکندریه در زمان بطالسه مرکز علوم و فنون شد و بطلمیوس لاگس در شهر مزبور یک کتابخانه و یک موزه تأسیس کرد. بعدها علما و شعرای زیاد به اسکندریه آمده از این تأسیسات استفاده میکردند. (ایران باستان چ 2 جیبی ص 1844، 1966 و 2153). و رجوع به ابن الندیم و تاریخ الحکماء قفطی شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر