معنی بزرگ استخوان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بزرگ استخوان. [ب ُ زُ اُ ت ُ خوا / خا] (ص مرکب) درشت استخوان. آنکه استخوانهای درشت دارد: [مردم زنگستان] مردمانی اند تمام صورت و بزرگ استخوان و مجعدموی و طبع ددگان دارند و سخت سیاهند. (حدود العالم).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.