معنی بر باد رفتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
(~. رَ تَ) (مص ل.) تلف شدن، ضایع گشتن.
مترادف و متضاد زبان فارسی
به بادفنا رفتن، پایمال شدن، تلف شدن، حیف و میلشدن، ضایع شدن، هدر رفتن، خراب شدن، ویران شدن، منهدم شدن،
(متضاد) آباد شدن، نابودشدن، نیست شدن، فنا شدن، معدوم شدن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.