معنی بریج در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بریج. [ب َ] (اِ) فرد حساب مفصل. (آنندراج). حسابی که شامل مقداروافر باشد. (ناظم الاطباء). || (اِخ) نام قومی است از افغانان. (آنندراج) (از ناظم الاطباء).

بریج. [بْری / ب ِ] (انگلیسی، اِ) بازی دسته جمعی با ورق، که در آن هر بازی کن همیشه یک تن شریک روبروی خود دارد و آن دو باید بنفع یکدیگر بازی کنند. در این بازی معمولاً چهار تن بازی کنند و 52 ورق دارد. نوعی بریج در قرن نوزدهم م. در خاور میانه معمول بود و از آنجا به اروپا و آمریکا وارد شد. اکنون منظور از بریج همان بازیی است که «هرلد س. وندربیلت » از مردم نیویورک در سال 1925 م. آنرا بعمل آورد. (از فرهنگ فارسی معین) (از دایرهالمعارف فارسی).

فرهنگ معین

نوعی بازی ورق که چهار بازیکن دارد و دو به دو با هم بازی می کنند، در علم پزشکی نام دندان مصنوعی ای است که روی دو دندان طبیعی اطرافش تکیه داده می شود. [خوانش: (بِ) [انگ.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

نوعی بازی ورق چهارنفره،

گویش مازندرانی

فرار کن – بگریز

فرهنگ فارسی هوشیار

انگلیسی جفتان گونه ای بازی گنفجه (اسم) بازی دسته جمعی با ورق که در آن هر بازی کن همیشه یک تن شریک روبروی خود دارد و آن دو باید بنفع یکدیگر بازی کنند. در این بازی معمولا 4 تن بازی کنند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر