معنی بروشک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بروشک. [ب ُ ش َ] (اِ) خاک، که به عربی تراب گویند. (از برهان) (از لغت فرس اسدی):
در شب هجرم که سر زد گریه ٔ با دود آه
در بروشک از سرشکم سبزه میروید سیاه.
قطب الدین.

فرهنگ عمید

خاک، گرد، غبار،

حل جدول

خاک و غبار

فرهنگ فارسی هوشیار

گرد وغبار

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر