معنی برجستگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
برجستگی. [ب َ ج َ ت َ / ت ِ] (حامص مرکب). برجسته بودن. (فرهنگ فارسی معین). || جهندگی. (ناظم الاطباء). || (اِ) بلندی. (فرهنگ فارسی معین).
- برجستگی های بدن، نقاطی از بدن که برجسته نماید مانند پستان. (فرهنگ فارسی معین).
|| طاول و بثره و جوشش. (ناظم الاطباء).
برآمدگی، بالاآمدگی، بلندی،
برآمدگی، تحدب، بلندی، امتیاز، برتری، تشخص، تمایز، عمدگی، اهمیت
بلندی، جهندگی