معنی برابری کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

مطابقت داشتن، مقابله کردن. [خوانش: (~. کَ دَ) (مص ل.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

مساوی بودن، معادل بودن، هم‌سنگ بودن، هم‌وزن بودن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) برابربودن تقابل، هموزنی داشتن همسنگی داشتن، همدوشی داشتن همردیف بودن، مطابقه داشتن، مقاومت کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر