معنی بدنفس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بدنفس. [ب َ ن َ] (ص مرکب) بدفطرت و کسی که شهوت پرست بود. (ناظم الاطباء). بدذات و بدسرشت. (آنندراج). و رجوع به نفس شود.

بدنفس. [ب َ ن َ ف َ] (ص مرکب) کسی که نفسش متعفن و با صدای منکر بود. (ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

بدنهاد، بدسرشت، بدطینت،

بددم، آن‌که افسون یا سخنش در دیگری اثر نمی‌کند،

فرهنگ فارسی هوشیار

بدذات، بدسرشت

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر