معنی بدشانس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(~.) (ص.) بداقبال، آن که اغلب حوادث ناگوار در زندگی اش رخ می دهد. مق. خوش شانس.

حل جدول

بداقبال

مترادف و متضاد زبان فارسی

بداقبال، بدطالع، پیشانی‌سیاه، سیاه‌پیشانی،
(متضاد) اقبالمند، خوش‌شانس، خوش‌طالع

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر