معنی بدرفتار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بدرفتار. [ب َ رَ] (ص مرکب) بدکردار. (آنندراج). آنکه رفتار و کردار بد از وی صادر می شود. (ناظم الاطباء).

بدرفتار. [ب ِ رُ] (اِص مرکب) کفیل و ضامن و پذرفتار. (ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

کسی که رفتار و کردارش بد باشد، بدروش،

مترادف و متضاد زبان فارسی

بدروش، بدسلوک، ناسازگار، بدسر، بدعمل، بدکار، سرکش، طاغی، عاصی، عصیانگر، لگدزن،
(متضاد) خوش‌رفتار، خوش‌سلوک، نیک‌رفتار، نیک‌روش

فرهنگ فارسی هوشیار

بدکردار

پیشنهادات کاربران

کج تاب

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر