معنی بدحساب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
بدحساب. [ب َ ح ِ] (ص مرکب) آنکه در معاملات خود، درستی را پیشه نسازد. آنکه وام خود را بموقع و بسهولت نپردازد. مقابل خوش حساب. (فرهنگ فارسی معین).
(بَ. حِ) (ص.) خصوصیات کسی که حساب و کتاب درستی ندارد و بدهی خود را به موقع پرداخت نمی کند.
کسی که در دادوستد با مردم راستودرست نباشد،
آنکه بدهی خود را بهموقع ندهد،
بدمعامله، کجپلاس، بدبده،
(متضاد) خوشحساب
کسی که در خرید وفروش با مردم درست نباشد