معنی بحلی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
بحلی.[ب ِ ح ِ] (حامص مرکب) بحل. کلمه ای است که در طلب آمرزش و مغفرت و معذرت و عذرخواهی استعمال می کنند. (ناظم الاطباء). بخشودن. حلال کردن. خشنودی اظهار کردن بمعنی حلالی و حلیت خواستن. (فرهنگ شعوری). حلال بائی. تحلل. (یادداشت مؤلف). و رجوع به بحلی خواستن شود.
(بِ حِ) [فا - ع.] (مص ل.) حلالیت طلبیدن، حلال کردن.
بخشودن،
* بحلی خواستن: (مصدر لازم) [قدیمی] بخشودگی خواستن،
حلالبود
این واژه راعمید در پیوند باحلال تازی دانسته محمد معین آن را در فرهنگ فارسی خود نیاورده واژه نامه های تازی به گفته ی فراهم آورنده ی غیاث هیچ یک این واژه رانیاورده اند و به درستی نیز نشان داده است که این واژه همان بهل پارسی برابربا } رها کن و بگذر { است بهل